مثل همیشه پر انرژی با بازی امیر عدل پرور و فهیمه معین عزیزم.
نوشته های آقای تاراج معمولا تنوع قابل توجهی از شخصیت ها با جزئیات کامل داره که اونارو باورپذیر میکنه .
یک نمایش کاملا ایرانی با یه دکور دوست داشتنی.
از سرچشمه تا بهارستان برو بالا تا خیابون ایران و مجلس و بیا پایین تا مخبرالدوله و امیرکبیر ...
خونه به خونه
نور به نور
پلاک به پلاک
گرما به سرما
فرش به فرش
دهن به دهن
بالا به پایین
چشم تو چشم
فیس تو فیس
ذکر خیر شماس .....
توی زندگی همه ما همیشه یک نفر هست که باید با بی معطلی بهش بگی:
"بله"
که به شدت من رو یاد شعری از شاملو میندازه:
اگر به گاه آمده باشی دربان به انتظار توست و اگر بی گاه به در کوفتنت پاسخی نمیابد.....
یه اجرا پر از حس خوب با متن خوب و بازی خوب سجاد افشاریان عزیز
ترس از دست دادن و ترس نداشتن و مواجه با واقعیت که اغلب دوست نداشتنی اند و حکایت خیلی از آدمای دور و بر ماست!
من اگه یک بار دیگه به دنیا میومدم
فهرست کارهایی که باید انجام بدم و برنمیداشتم
فهرست نباید ها رو بر میداشتم که "تو" جز نباید ها بودی ...
باید بودی ها
واسه من نباید بودی..
که کاش باید بودی .....
روزگاریه که بیشتر از همیشه حقیقت تنها س ....
چرا حواست به هوات نیست ....یه تنه تنها شدی ...
چی داری ....یه تن و هزار تا خنجر ..
زندگی هزار تا رنگ داره یکیش سیاهه ...
آدم وقتی یه هنری بلده بیشتر با غم غصه هاش کنار میاد ...
فقر ، آدم کوچیک و کوچیک تر میکنه .....
اگه از یه زندانی سوال کنی علم بهتر است یا ثروت ....میگه هیچ کدوم ...آزادی !
حوضی که آب نداره قورباغه نمیخواد .....
بلال که مرد اذان گو پیدا نشده؟؟؟؟؟ تا الان چکار میکردی ؟
از سرچشمه تا بهارستان برو بالا تا خیابون ایران و مجلس و بیا پایین تا مخبرالدوله و امیرکبیر ...
خونه به خونه
نور به نور
پلاک به پلاک
گرما به سرما
فرش به فرش
دهن به دهن
بالا به پایین
چشم تو چشم
فیس تو فیس
ذکر خیر شماس .....
دیشب این نمایش و دیدم و بعد از جوادیه یه تئاتر قوی از گروه تئاتر نزدیک (دست خالی ) که واقعا عالی بود و مثل همیشه یه تئاتر پرانرژی با بازی عالی امیرعدل پرور و فهمیه معین عزیزم .
ادبیات کهبد تاراج منحصر به فرده و مخصوص خودشه ، نوشته هاش نه کپی از جاییه نه متن ترجمه شده س...همیشه خودشه و به سبک و سیاق ایرانی .
موفق باشید همیشه دوستان خوبم .
یه نمایش با حال و هوای دوست داشتنی و حکایتی از جماعت مطرب و ساکن اندرونی ........
با بازی عالی نسیم ادبی و علیرضا آرا ...
"درد دل سوخته مردم رو مطرب جماعت بهتر از هر کسی میدونه"
حیدر ذبیحی : بنده خدا ما داریم میشیم بادیگارد......
بادیگارد پشت منطقش ، اعتقاد نیست
اونا برای زندگی نکردن آموزش میدن ...اگه نتونستی بکشی، خودتو بکش........
پرویز (سیامک صفری ) : ما حاشیه نشینیم ، شما پلیس شهر نشینایی ،ما باید بزنیم تو سر خودمون ........!
فیلمی که در حد جشنواره نبود اصلا و واقعا به درد سینمای خانگی میخورد ......
بعضی لحظه ها و صحنه ها بی جهت طولانی و کشدار و خسته کننده ..ژاله صامتی میتونست بهتر باشه و بازی سیامک صفری خوب بود .
و باز هم به این نتیجه رسیدم در ایران فیلم های پلیسی خوب ساخته نمیشه!
کفشهایم کو و دوست داشتم........شاید سرنوشت خیلی از آدما باشه ، بازی رضا کیانیان فوق العاده عالی بود و به شدت آدم و متاثر میکنه .... و بازی رویا نونهالی و دوست داشتم .
فیلم برداری علیرضا زرین دست واقعا بی نقص بود
طراحی دکور و لباس واقعا دلنشین بود ....
این فیلم نشون میده که گاهی یه اشتباه ، به عمد یا غیر عمد میتونه یه زندگی شیرین و پر از آرامش و به هم بریزه ...
کیومرث پور احمد نشون داد که میتونیم یه کم بیشتر مراقب آدمای اطرافمون باشیم ، دوستشون داشته باشیم تا بعدا از روی اجبار و ترحم به هم محبت نکنیم ...